ما باید تلاش کنیم فرزندانمان را طوری عادت دهیم که برخورد مثبتی با مسائل داشته باشند و در زمانی که روحیه ضعیفی دارند با یادآوری نعمتها و تواناییهایی که در اختیارشان هست آنها را تسکین دهیم و به حرکت بیاندازیم. اما وقتی فرزندمان واقعاً در کاری موفق نمیشود چطور برخورد مثبت کنیم؟ آیا این برخورد نوعی تظاهر نخواهد بود؟
در پاسخ به این پرسش لازم است به چند موضوع اشاره کنیم:
1- یک جنبه کار به خود ما (والدین) برمیگردد. اگر تلاش کنیم در مقابل فرزندمان نسبت به زندگی اظهار خشنودی و رضایت کنیم، نکات مثبت را بیان کنیم و تصویر مثبت و امیدبخشی از زندگی را ترسیم کنیم، خودبهخود این نوع نگرش به فرزندمان هم منتقل میشود. بنابراین حتی اگر او در بعضی کارها شکست بخورد یا ناموفق باشد این را به معنی عدم موفقیت به مفهوم مطلق نخواهد دانست.
بعضی پدر و مادرها مرتب گلایه و شکوه میکنند و حتی ممکن است به تعبیری با فرزندشان درددل کنند. با این کار عملاً احساس شکست را به او منتقل میکنند. چراکه کودکان، پدر و مادر را به عنوان الگوی خودشان و به عنوان تصویری از آینده خودشان میبینند و بنابراین آن نارضایتی را در آینده خودشان هم خواهند دید.
2- آنچه مشکلساز است و ما باید از آن پیشگیری کنیم این است که فرزند ما خودش را به عنوان یک انسان ناموفق به معنی کلی و عمومی بداند. برخورد ما و نگرشمان نسبت به زندگی بسیار مهم است. ما باید به بچهها یاد بدهیم که موفقیت امری درازمدت و ناشی از مجموعهای از تجربهها و افتوخیزهایی است که یک انسان در زندگی با آنها مواجه میشود؛ لذا اگر فرد در یک عمل یا حتی یک مقطع خاص در زندگی موفق یا شکستخورده باشد به معنی موفقیت یا شکست کلی و درازمدت نیست. اگر ما بتوانیم در ذهن فرزندمان این دو مفهوم، یعنی موفقیت درازمدت و کار ناموفق یا کار موفق را از هم جدا کنیم و به فرزندمان این را منتقل کنیم که موفقیت صرفاً ناشی از یک یا دو کار محدود نیست، مسیر خوبی را در این زمینه طی کردهایم.
3- اگر فرزندمان در کاری موفق نشد یا شکست خورد میتوانیم در مورد آن کار با او صحبت کنیم و آن را به عنوان یک تجربه ببینیم و در راستای همان موفقیت درازمدت از آن استفاده کنیم. بنابراین در عدم موفقیتهای فرزندمان لازم نیست تظاهر به این کنیم که «نه تو حتماً موفق شدهای!» یا «نه تو این کار را خیلی خوب انجام دادهای!». ممکن است به نکات منفی هم اشاره کنیم، اما در کنارش اولاً در همان کار به ظاهر ناموفق قطعاً بخشهایی خیلی خوب انجام شده که میتوانیم به آنها اشاره کنیم و دوم اینکه از موفقیت در ذهن بچهها و در ذهن خودمان مفهومی درازمدتتر بسازیم که برای آنها بتواند سرلوحهای باشد که در زندگیشان از آن استفاده کنند.
بدون دیدگاه