چرا بچهها دروغ میگویند؟
برای بررسی عوامل دروغگویی کودک و اتخاذ راهبرد تربیتی مناسب لازم است سن او را در نظر بگیریم. دروغگویی در سنین مختلف، معنای متفاوتی دارد و طبیعتاً باید رویکردمان در مواجهه با دروغگویی کودک، متناسب با سن او باشد. در ادامه به علل دروغگویی کودکان اشاره میکنیم:
1. عدم تمیز واقعیت از خیال: کودکان زیر چهار سال هنوز توانایی تشخیص واقعیت و خیال را ندارند؛ مثلاً کودک اسباببازی دوستش را برمیدارد و فکر میکند مال خودش است در اینجا برداشت ما این است که او دارد دروغ میگوید، درحالیکه اصلاً اینطور نیست و درواقع درک کودک از واقعیت، متفاوت است. بر این اساس دروغ برای کودکان زیر چهار سال معنا ندارد.
2. حافظه ضعیف: کودکان در مرحلهای از رشد مغز قرار دارند که هنوز حافظه آنها قوی نشده و همین حافظه ضعیف گاهی باعث میشود چیزی را طوری تعریف کنند که با واقع مغایرت دارد.
3. نیاز به جلب توجه، تأیید گرفتن و محبت: در برخی موارد کودک به دلیل اینکه فقط در مواقع خاصی از جانب پدر و مادرش مورد توجه و محبت قرار میگیرد، تلاش میکند حرفهایی بزند که باعث توجه و محبت به او شود. والدینی که پذیرش مشروط دارند معمولاً با چنین موردی مواجه هستند. کودکان به توجه، تأیید شدن و محبت نیاز دارند و وقتی به شکل سالم این نیاز را برآورده نکنیم آنها از راه دیگری برای رفع نیازشان تلاش میکنند.
4. احساس ناامنی: یک دلیل عمده دروغگویی، عمدتاً در سنین هفت سال به بالا، احساس ناامنی است. یعنی کودک میترسد که راستگویی برایش عواقبی مانند تحقیر، تنبیه و سرزنش داشته باشد به همین دلیل از راستگویی اجتناب میکند. رفتار گذشته پدر و مادر و اطرافیان موجب ایجاد چنین شرایطی شده است.
5. یک تجربه هیجانانگیز: گاهی کودکان با دروغ گفتن میخواهند چیز تازهای را که برآمده از قوه تخیلشان است تجربه کنند و این برایشان هیجانانگیز است. به علاوه کنجکاوند و میخواهند ببینند دیگران در مقابل چه عکسالعملی نشان میدهند. بچهها بر خلاف ما بزرگسالها با هیجانات خود ارتباط صمیمانه و نزدیکی دارند و نسبت به آنها احساس خوبی دارند به همین خاطر این تجربه هیجانی را شکل میدهند.
6. خوشحال کردن دیگری: یکی دیگر از دلایل دروغ گفتن کودک میتواند این باشد که او میخواهد والدینش یا کس دیگری که دوستش دارد را خوشحال کند؛ یعنی میداند او با چیزی خوشحال میشود و بنابراین با بیان آن تلاش میکند خوشحالی و رضایت او را بدست بیاورد.
وقتی به مجموع این دلایل نگاه میکنیم، میبینیم که هیچگونه به اصطلاح بدذاتی یا سوءاستفاده در آنها وجود ندارد. تعبیر ما بزرگترها از دروغگویی شاید این باشد که فرد میخواست سر من کلاه بگذارد یا از من سوءاستفاده کند و… درحالیکه این نگاه در مورد کودکان، غالباً اشتباه است و وقتی با این دیدگاه سراغ موضوع دروغگویی فرزندمان میرویم قطعاً نمیتوانیم برخورد درستی داشته باشیم و شرایط بدتر میشود.
رفتار درست در برابر دروغگویی کودک چیست؟
1. عدم برخورد شدید و هیجانی: باید توجه داشته باشیم که حل مسائل تربیتی نیاز به تدریج دارند و برخورد قاطع و چکشی ما در لحظه مواجه شدن با دروغگویی کودک، نهتنها مفید نیست بلکه میتواند به مشکل دامن بزند. پس اولین کاری که باید انجام دهیم این است که آرامش خود را حفظ کنیم و به خودمان یادآوری کنیم که این مسئله را باید در چهارچوب تربیتی به مرور زمان حل کنیم و لازم نیست همین الآن عکسالعمل ویژهای نشان دهیم.
2. برچسب نزدن: به هیچ عنوان نباید به کودک برچسب دروغگو بزنیم حتی اگر گفتن حرف خلاف برایش به یک عادت تبدیل شده نباید او را دروغگو بخوانیم و باید برای رفع این عادت تلاش کنیم. با برچسب زدن حتی خود کودک را از اصلاح رفتار و تغییر جایگاهش ناامید میکنیم.
3. بررسی علت مسئله: وقتی میخواهیم با یک موضوع تربیتی برخورد کنیم، همیشه باید نگاهمان بیشتر روی دلایل باشد تا بروندادها و رفتارهایی که میتوانیم مشاهده کنیم. بسته به علت دروغگویی، راهکار ما متفاوت خواهد بود.
4. نداشتن انتظارات بالا و غیرواقعی: انتظارات بالا و غیرمنطقی ما که در واقع کودک نمیتواند به آنها دست یابد باعث میشود او برای دریافت تأیید ما یا رهایی از تنبیه، دروغ بگوید. پس باید انتظارات خود از فرزندمان را هر از گاهی بازنگری و متناسب با تواناییهای او تنظیم کنیم.
5. بیتوجهی و عدم پیجویی: در مواردی که دروغگویی کودک به یک رویه و عادت تبدیل نشده و گاهی به شکل موردی اتفاق میافتد بهتر است بیتوجهی کنیم؛ یعنی نه کاملاً تحت تأثیر حرف او قرار بگیریم و او را تشویق کنیم و نه اینکه او را سرزنش کنیم یا اصطلاحاً بخواهیم پلیس بازی در بیاوریم و مچ او را بگیریم. همانطور که گفتیم یکی از دلایل دروغگویی کودک خوشحال کردن ماست. بسیار مهم است که در این مواقع وانمود نکنیم که دروغش را فهمیدهایم و ابراز ناراحتی کنیم زیرا در این صورت او به شدت احساس سرشکستگی خواهد کرد. البته ابراز خوشحالی هم لازم نیست و میتوانیم نسبتاً بیتفاوت باشیم. در مورد بچههای 3-4 ساله گاهی تأیید حرف کودک هم اشکالی ندارد. البته نه تأییدی که خیلی کودک را خوشحال کند و به نوعی جایزه برایش محسوب شود. در مورد بچههای بزرگتر بهتر است بیتوجهی کنیم و سعی کنیم از موضوع بگذریم. اگر متوجه شدیم که دروغگویی کودک به یک عادت یا رویه تبدیل شده باید برنامه تربیتی برای حل این موضوع در طول زمان تدارک ببینیم که قطعاً اولین قدم، رفع علت دروغگویی خواهد بود.
نکته: در مورد دروغگویی در موضوعات حساس نباید تغافل کنیم. مثلاً اگر کسی در مدرسه یا اطرافیان فرزندمان را مورد آزار قرار میدهد و وقتی از او میپرسیم کتمان میکند، باید با همدلی و دادن احساس امنیت به او، بخواهیم واقعیت را برایمان تعریف کند. توجه داشته باشید که حتی در این موارد هم نباید به کودک برچسب دروغگو بزنیم. میتوانیم به او بگوییم «میفهمم که نگرانی و از اینکه واقعیت را تعریف کنی میترسی ولی من در کنارت هستم…».
6. الگوی درست بودن: اگر کودکمان دروغ میگوید اول باید از خودمان بپرسیم که آیا من الگوی درستی هستم؟ خیلی اوقات ما حرفها و رفتارهایی داریم که فکر میکنیم کودک که مثلاً سرش به بازی گرم است متوجه آن نمیشود یا درکی از آن ندارد درحالیکه بچهها دریافت بسیار قویای از محیطشان دارند. اعضای خانواده به هیچ عنوان حتی به شوخی هم نباید دروغ بگویند. همچنین باید غیرمستقیم ارزش راستگویی را به کودک نشان دهیم مثلاً برایش کتاب داستان بخوانیم یا نشان دهیم که وقتی حرف راستی میزند چقدر برای ما ارزشمند و مهم است.
7. محبت بیقید و شرط: همانطور که گفتیم یکی از دلایل دروغگویی کودک جلب رضایت ماست. اگر پذیرش کودک بدون قید و شرط باشد و او بداند حتی اگر خطایی انجام دهد باز هم ما دوستش داریم و ناراحتی ما از کارش است نه از خود او، میتوانیم از دروغگویی کودک پیشگیری کنیم.
8. دادن فرصت جبران: در هنگام اشتباهات، به کودک فرصت جبران بدهید. اگر او فکر کند که مثلاً با شکستن یک گلدان دنیا به آخر رسیده است و راه مناسبی برای جبران آن ندارد، مشخص است که ممکن است برای پوشاندن چنین موضوعی دروغ بگوید.
9. قرار ندادن در موقعیت دروغگویی: وقتی وارد اتاق میشویم و میبینیم که روی فرش گواش ریخته و با عصبانیت از کودک میپرسیم «تو گواش را روی فرش ریختی؟» باید منتظر چه جوابی باشیم؟ معلوم است که او این کار را انجام داده. بهتر است در چنین مواقعی مثلاً بگوییم «آخ گواش روی فرش ریخته حالا چطوری پاکش کنیم؟». گاهی با قرار دادن کودک در موقعیت دروغگویی و ادامه سؤال و جوابها برای اعترافگیری از او، باعث میشویم او دروغهای بیشتری بگوید.
نکته بسیار مهمی که در مورد همه موضوعات و چالشهای تربیتی صدق میکند این است که پشتوانه والدین برای حل این مشکلات رابطه خوب با فرزندشان است. رابطه خوب و سالم نهتنها به حل راحتتر و بهتر این مسائل کمک میکند بلکه از ایجاد بسیاری از آنها پیشگیری میکند. پس رویکرد ما در تربیت نباید بحرانمحور باشد و هر وقت با یک مشکل تربیتی روبهرو میشویم بخواهیم برای حلش چارهاندیشی کنیم؛ بلکه باید برای موضوعات مختلف برنامه بریزیم و برای تقویت ارتباط خودمان با کودک و آموزش رفتارهای صحیح به او تلاش کنیم.
بدون دیدگاه